داداش ابراهیم

طرح دوستی با شهید ابراهیم هادی

داداش ابراهیم

طرح دوستی با شهید ابراهیم هادی

داداش ابراهیم

=========================
وقتی اسم کانال می آید:
سرمایی ها یاد کانال کولر می افتند
سیاست مداران یاد کانال بین دریاها می افتند
رسانه ای ها یاد کانال تلویزیون می افتند
اما عاشقان شهدا...
عاشقان شهدا به یاد کانال کمیل و حنظله می افتند
لطفا به این کانال توجه کنید،چون اگر این کانال از یاد بره ،کانال های دیگه جاشو میگیره...
نحن ابناء الخمینی
=========================
ما سینه زدیم بی صدا باریدند…
از هرچه که دم زدیم آنها دیدند…

ما مدعیان صف اول بودیم….
از آخر مجلس شهدا را چیدند…
=========================
عهدنامه با شهید
با دوست شهیدم عهد می بندم پای رفاقت او تا لحظه شهادت خودم ، خواهم موند و از تذکرات دوستانه او به هیچ وجه رو بر نمی گردونم .
امضا سیدمحمدیعقوبی
دوشنبه پانزده تیر سال 1394
نوزده رمضان 1436 (شب قدر)
=========================

دوست شهیدت کیه !؟
جستجو
نویسندگان
شبکه های اجتماعی

آپارات اینستاگرام سروش

آپارات       اینستاگرام          سروش

تلگرام گوگل پلاس فیسبوک

تلگرام      گوگل پلاس      فیسبوک

بله بیسفون ایتا

بله            بیسفون          ایتا

آیگپ گپ هورسا

آیگپ              گپ         هورسا

نماشا فیسنما کلوب

نماشا          فیسنما          کلوب

یوتیوب توییتر روبیکا

یوتیوب            توییتر             روبیکا

تماشا نمایش شبکه ما

تماشا           نمایش             شبکه ما

دالفک Mp4 imageplus

دالفک             imageplus            Mp4

جعبه با هم نزدیکا

جعبه            با هم            نزدیکا

پینترست لینکدین ردیت

پینترست            لینکدین            ردیت

ویرگول

ویرگول

آخرین نظرات

قسمت چهارم:روزی حلال

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۲ ب.ظ

قسمت چهارم

خواهر شهید

 

پیامبراعظم (ص)می فرماید: فرزندانتان را در خوب شدنشان یاری کنید، زیرا هر که بخواهد می‌تواند نافرمانی را از فرزند خود بیرون کند. (1)  

بر این اساس پدرمان در تربیت صحیح ابراهیم و دیگر بچه ها اصلاً کوتاهی نکرد. البته پدرمان بسیار انسان با تقوائی بود. اهل مسجد و هیئت بود و به رزق حلال بسیار اهمیت می داد. او خوب میدانست پیامبر (ص) می فرماید:

” عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن به دست آوردن روزی حلال است.” (2)

برای همین وقتی عده‌ای از اراذل و اوباش در محله امیریه (شاپور) آن زمان، خیلی اذیتش کردند و نمی‌گذاشتند کاسبی حلالی داشته باشد, مغازه‌ای که از ارث پدری به دست آورده بود را فروخت و به کارخانه قند رفت.

آنجا مشغول کارگری شد. صبح تا شب مقابل کوره می ایستاد. تازه آن موقع توانست خانه ای کوچک بخرد.

ابراهیم بارها گفته بود که اگر پدرم بچه‌های خوبی تربیت کرد. به خاطر سختی‌هائی بود که برای رزق حلال می‌کشید.

هر زمان از دوران کودکی خودش یاد می‌کرد می‌گفت: پدرم با من حفظ قرآن کار می‌کرد. همیشه مرا با خودش به مسجد می برد.بیشتر وقت ها  به مسجد محل می‌رفتیم یا مسجد آیت الله نوری پائین چهارراه سرچشمه می رفتیم.

آنجا هیئت حضرت علی اصغر (ع) بر پا بود و پدرم افتخار خادمی آن هیئت رو داشت.
یادم هست که در همان سال‌های پایانی دبستان، ابراهیم کاری کرد که پدر عصبانی شد و گفت: ابراهیم برو بیرون، تا شب هم برنگرد.


ابراهیم تا شب به خانه نیامد. همه خانواده ناراحت بودند که برای ناهار چه کرده. اما روی حرف پدر حرفی نمی‌زدند.
شب بود که ابراهیم برگشت. با ادب به همه سلام کرد. بلافاصله سوال کردم: ناهار چیکار کردی داداش؟! پدر در حالی که هنوز ناراحت نشان می‌داد اما منتظر جواب ابراهیم بود.
ابراهیم خیلی آهسته گفت: تو کوچه راه می‌رفتم، دیدم یه پیر زن کلی وسائل خریده، نمی‌دونه چیکار کنه و چطوری بره خونه. من هم رفتم کمک کردم. وسایلش را تا منزلش بردم. پیر زن هم کلی تشکر کرد و سکه پنج‌ریالی به من داد.
نمی‌خواستم قبول کنم ولی خیلی اصرار کرد. من هم مطمئن بودم این پول حلاله، چون براش زحمت کشیده بودم. ظهر با همان پول نان خریدم و خوردم.

پدر وقتی ماجرا را شنید لبخندی از رضایت بر لبانش نقش بست. خوشحال بود که پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزی حلال اهمیت می‌دهد.

دوستی پدر با ابراهیم از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتی عجیب بین آن دو برقرار بود که ثمره آن در رشد شخصیتی این پسر مشخص بود. اما این رابطه دوستانه زیاد طولانی نشد!
ابراهیم نوجوان بود که طعم خوش حمایت‌های پدر را از دست داد. در یک غروب غم‌انگیز سایه سنگین یتیمی را بر سرش احساس کرد. از آن پس مانند مردان بزرگ به زندگی ادامه داد. آن سال‌ها بیشتر دوستان و آشنایان به او توصیه می‌کردند به سراغ ورزش برود. او هم قبول کرد.


(1)(نهج‌الفصاحه حدیث370)  

(2)(بحار الانوار ج 103 ص 7)  

 

 

منبع:

کتاب سلام بر ابراهیم 1

تارنمای شهید ابراهیم هادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی